شیخ بهائی (غزلیات)/یک دمک، با خودآ، ببین چه کسی
ظاهر
یک دمک، با خودآ، ببین چه کسی | از که دوری و با که هم نفسی | |||||
ناز بر بلبلان بستان کن! | تو گلی، گل، نه خاری و نه خسی | |||||
تا کی ای عندلیب عالم قدس! | مایل دام و عاشق قفسی؟ | |||||
تو همایی، همای، چند کنی | گاه، جغدی و گاه، خرمگسی؟ | |||||
ای صبا! در دیار مهجوران | گر سر کوچهی بلا برسی | |||||
با بهایی بگو که با سگ نفس | تا به کی بهر هیچ در مرسی |