شیخ بهائی (غزلیات)/الهی الهی، به حق پیمبر
ظاهر
الهی الهی، به حق پیمبر | الهی الهی، به ساقی کوثر | |||||
الهی الهی، به صدق خدیجه | الهی الهی، به زهرای اطهر | |||||
الهی الهی، به سبطین احمد | الهی، به شبیر الهی! به شبر | |||||
الهی به عابد! الهی به باقر | الهی به موسی، الهی به جعفر | |||||
الهی الهی، به شاه خراسان | خراسان چه باشد! به آن شاه کشور | |||||
شنیدم که میگفت زاری، غریبی | طواف رضا، چون شد او را میسر: | |||||
من اینجا غریب و تو شاه غریبان | به حال غریب خود، از لطف بنگر | |||||
الهی به حق تقی و به علمش | الهی به حق نقی و به عسکر | |||||
الهی الهی، به مهدی هادی | که او ممنان راست هادی و رهبر | |||||
که بر حال زار بهایی نظر کن! | به حق امامان معصوم، یکسر |