شرح حال رجال ایران/احمد قوام
احمد احمد قوام ملقب بالقاب: (دبیر حضور، وزیر حضور و قوامالسلطنه) پسر میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه پسر میرزا محمد قوامالدوله پسر میرزا تقی قوامالدوله پسر آقا هاشم پسر آقا محسن آشتیانی در سال ۱۲۵۲ شمسی (۱۲۹۰ قمری) متولد و در جوانی در حدود سال ۱۳۱۲ ق. مدت کمی جزو عمله خلوت و پیشخدمتهای ناصرالدین شاه شد در سال ۱۳۱۴ ق. که میرزا علی خان امینالدوله بحکومت آذربایجان[۱] منصوب گردید میرزا احمدخان خواهرزاده خود را نیز بهمراه خویش بآن سامان برد و ریاست دفتر خود را باو داد و بعد در موقع صدارت امینالدوله در اوائل سال ۱۳۱۵ ق. بمنشی حضوری صدراعظم معرفی شد[۲] در صدارت عین الدوله (سلطان عبدالمجید میرزا ) (۱۳۲۱ – ۱۳۲۴ ه. ق.) منشی او بود که ملقب به دبیر حضور شد. در سال ۱۳۲۴ ه. ق. که میرزا تقیخان مجدالملک وزیر داخله که وزارت رسائل نیز در اداره او بود دبیر حضور خواهرزاده خود را بسمت وزیر رسائل[۳] تعیین نمود و بمناسبت شغلش لقب او دبیر حضور و بعد ملقب به وزیر حضور شد[۴] و در اوایل مشروطیت ملقب به قوامالسلطنه گردید ترقیات او و برادر بزرگترش
احمد قوام
حسن وثوق (وثوقالدوله) از آغاز مشروطیت شروع میشود و هر دو برادر را باید از فرآوردهها و محصولات دوره مشروطیت بشمار آورد[۵].
در دوره مشروطیت پس از فتح تهران (۱۳۲۷ ق.) بواسطه حسن توجه حاج علیقلی خان سردار اسعد بختیاری بوی معاون وزارت کشور شد و بعد همینطور پشت سر هم در وزارتخانه های مختلف وزیر، نخست وزیر و نماینده مجلس گردید. ترقیاتش در زمان مشروطیت صورت گرفت و ژاندارمری در زمان وزارت داخله او تشکیل یافت نامبرده از رجال کاری و مطلع به اوضاع ایران بود صفات و خصال دیگر او مانند سایر رجال این مملکت بوده و تکبر و تفرعن را از جد خود میرزا محمد قوامالدوله بارث میبرده است از سال ۱۲۹۷ تا ۱۲۹۹ خورشیدی والی خراسان بود و در این مدت طبق معمول مملکت برای خود در آنجا املاکی دست و پا کرد و از حکومت خود استفاده شایانی نمود. در سال ۱۲۹۹ شمسی که کودتا شد و اکثر رجال سرشناس مرکز توقیف و سید ضیاءالدین طباطبائی مدیر روزنامه یومیه رعد بهر نحوی که بود رئیسالوزراء گردید بواسطه عداوت دیرینه بین او و قوامالسلطنه به کلنل محمد تقی خان پسیان رئیس ژاندارمری خراسان دستور داده شد او را توقیف و بتهران اعزام دارد کلنل هم چون نظامی بود طبق امر ما فوق او را دستگیر و تحتالحفظ بتهران فرستاد و در تهران مدت بسیار کمی زندانی گردید قوامالسلطنه در زندان بود که رئیس الوزراء شد در عارفنامه که ایرج میگوید:
احمد قوام |
یکی را افکند امروز در بند | کند روز دیگر او را خداوند |
اشاره است به حبس و نخست وزیر شدن قوامالسلطنه.
کابینه قوام السلطنه چهار ماه و دو روز (از ۱۴ خرداد تا ۱۶ مهر ۱۳۰۰) طول کشید و بعد مشیرالدوله بجای او نخستوزیر شد سپس در سال ۱۳۰۱ خورشیدی دوباره نخستوزیر گردید و این بار مدت ۸ ماه (از ۲۷ خرداد تا بهمن) نخستوزیر بود. و در ۲۷ صفر سال ۱۳۴۱ ق. (۱۳۰۲ خورشیدی) بامر رضاخان سردار سپه، وزیر جنگ کابینه حسن پیرنیا مشیرالدوله، به بهانه اینکه توطئهای برای کشتن او چیده است مدت کمی توقیف گردید و پس از آزادی باروپا رفت در این هنگام چون وثوقالدوله در اروپا بود و بواسطه قرارداد معروف ۱۹۱۹ میلادی که ایران را به تحتالحمایگی انگلستان در آورده بود فوقالعاده طرف توجه و اطمینان دولت انگلیس شده بود و بواسطه این خدمت در نزد آندولت اعتباری داشت بواسطه دولت مزبوره برای برادر خود قوامالسلطنه تأمین جانی گرفت و در سال ۱۳۰۷ خورشیدی بایران بازگشت و بعد در مرداد سال ۱۳۲۱ خورشیدی و ۷ بهمن ۱۳۲۴ خورشیدی نخستوزیر شد و در سال اخیرالذکر که نخستوزیر بود قسمتی از خاک ایران مخصوصاً آذربایجان در اشغال روسها در آمده بود باین مناسبت سفری به مسکو کرد و با استالین نخست وزیر روسیه ملاقات و مذاکره نمود و بعد بایران بازگشت.
در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ خورشیدی پس از استعفای دکتر محمد مصدق از نخستوزیریفهیمالملک - قوامالسلطنه وزیر دارائی - مورنارد
خود را ابراز داشتند از این جهت شورش سختی بر پا شد و عده زیادی در تهران و شهرستانها کشته و مجروع گردیدند سرانجام پس از چهار روز نخستوزیری قوام استعفاء داد و دوباره دکتر مصدق زمام امور را در دست گرفت و در ۱۲ مرداد ماه همین سال بنا بر پیشنهاد وکلاء قانون خارج شدن اموال قوامالسلطنه از ملکیت او از مجلس گذشت لکن در ۲۹ خرداد ۱۳۳۳ خورشیدی قانون لغو قانون مصادره اموال احمد قوام بتصویب مجلس رسید و تمام اموالش بموجب قانون مزبور دوباره بوی مسترد گردید. قوام السلطنه در ۳۱ تیرماه سال ۱۳۳۴ خورشیدی در سن ۸۲ سالگی در تهران در گذشت و در مقبره خانوادگی خویش در قم بخاک سپرده شد.
- ↑ سمت مزبور را در آنزمان کارگزار کل – پیشکار کل یا وزیر کل آذربایجان میگفتند.
- ↑ در سال ۱۳۱۸ هـ. ق. که ملک منصور میرزا شعاعالسلطنه پسر دوم مظفرالدینشاه والی فارس شد میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه به پیشکاری (معاونت) او تعیین گردید و میرزا احمدخان نیز رئیس دفتر او بود. در ایامیکه در شیراز بوده حکایتی از او نقل میکنند و میگویند، فصیحالملک شوریده شاعر نابینا (متوفی ۱۳۴۰ هـ. ق.) روزی به مجلس شعاعالسلطنه وارد شده و در ضمن صحبت جویای حال میرزا احمدخان میشود. درویشخان معروف استاد موسیقی (متوفی ۱۳۰۷ خورشیدی) روبروی شعاعالسلطنه نشسته بود شعاعالسلطنه به شوریده میگوید میرزا احمدخان روبروی من نشسته است برو ملاقاتش کن او هم میرود و دستی بسر و صورت او میمالد بعد روی خود را بسمت شعاعالسلطنه کرده میگوید که این میرزا احمدخان نیست و میرزا احمدخان خوشگلتر از این است.
- ↑ وزیر رسائل در اینجا یعنی رئیس دفتر وزارت کشور.
- ↑ اولین کسی که در ایران بلقب وزیر حضوری نائل شد فرخ خان کاشی امینالملک بود که بعد از بازگشت از فرانسه در سال ۱۲۷۵ ق. و بستن آن قرارداد بسیار ننگین با دولت انگلستان که تمام موادش بزیان ایران بود بلقب مزبور که در آن زمان بمعنای وزارت دربار بود ملقب گردید و بعد لقب مزبور تعلق گرفت به علی رضاخان عضدالملک با این تفاوت که کلمه همایون هم در آخر آن اضافه شده بود و میگفتند عضدالملک وزیر حضورهمایون.
- ↑ فرمان مشروطیت که از طرف مظفرالدینشاه در تاریخ چهارم جمادی الثانیه ۱۳۳۴ ق. (۱۴ مرداد ۱۲۸۷ خورشیدی برابر با پنجم اوت ۱۹۰۶ میلادی) صادر و اعطاء شده است بخط خوش میرزا احمدخان دبیر حضور میباشد.