شبستری (گلشنراز)/کسی مرد تمام است کز تمامی
ظاهر
کسی مرد تمام است کز تمامی | کند با خواجگی کار غلامی | |||||
پس آنگاهی که ببرید او مسافت | نهد حق بر سرش تاج خلافت | |||||
بقایی یابد او بعد از فنا باز | رود ز انجام ره دیگر به آغاز | |||||
شریعت را شعار خویش سازد | طریقت را دثار خویش سازد | |||||
حقیقت خود مقام ذات او دان | شده جامع میان کفر و ایمان | |||||
به اخلاق حمیده گشته موصوف | به علم و زهد و تقوی بوده معروف | |||||
همه با او ولی او از همه دور | به زیر قبههای ستر مستور |