سیف فرغانی (قصاید و قطعات)/هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد

از ویکی‌نبشته
سیف فرغانی (قصاید و قطعات) از سیف فرغانی
(هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد)
  هم مرگ بر جهانِ شما نیز بگذرد هم رونقِ زمانِ شما نیز بگذرد  
  وین بومِ محنت از پیِ آن تا کند خراب بر دولت‌آشیانِ شما نیز بگذرد  
  بادِ خزانِ نکبتِ ایّام، ناگهان بر باغ و بوستانِ شما نیز بگذرد  
  آبِ اجل که هست گلوگیرِ خاص و عام بر حلق و بر دهانِ شما نیز بگذرد  
  ای تیغ‌ِتان چو نیزه برای ستم دراز! این تیزیِ سنانِ شما نیز بگذرد  
  چون دادِ عادلان به جهان در بقا نکرد بیدادِ ظالمانِ شما نیز بگذرد  
  در مملکت چو غرّشِ شیران گذشت و رفت این عوعوی سگانِ شما نیز بگذرد  
  آن‌کس که اسب داشت، غبارَش فرو‌نشست گَردِ سُمِ خرانِ شما نیز بگذرد  
  بادی که در زمانه بسی شمع‌ها بکشت هم بر چراغ‌دانِ شما نیز بگذرد  
  زین کاروان‌سرای بسی کاروان گذشت ناچار کاروانِ شما نیز بگذرد  
  ای مفتخر به طالعِ مسعودِ خویشتن، تأثیرِ اخترانِ شما نیز بگذرد!  
  این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید نوبت ز ناکسانِ شما نیز بگذرد  
  بیش از دو روز بود از آنِ دگر کسان بعد از دو روز از آنِ شما نیز بگذرد  
  بر تیرِ جورِتان ز تحمّل سپر کنیم تا سختیِ کمانِ شما نیز بگذرد  
  در باغِ دولتِ دگران بود مدّتی این گُل، ز گُلسِتانِ شما نیز بگذرد  
  آبی‌ست ایستاده درین خانه، مال و جاه... این آبِ ز ناودانِ شما نیز بگذرد  
  ای تو رَمه سپرده به چوپانِ گرگِ طبع این گرگیِ شبانِ شما نیز بگذرد  
  پیلِ فنا که شاهِ بقا ماتِ حکمِ اوست هم بر پیادگانِ شما نیز بگذرد  
  ای دوستان، خواهم که به‌نیکی دعای سیف یک‌روز بر زبانِ شما نیز بگذرد