سیف فرغانی (قصاید و قطعات)/به سوی حضرت رسولالله
ظاهر
به سوی حضرت رسولالله | میورم با دل شفاعت خواه | |||||
نخورم غم از آتش، ار برسد | آب چشمم به خاک آن درگاه | |||||
هیچ خیری ندیدم اندر خود | شکر کز شر خود شدم آگاه | |||||
گشت در معصیت سیاه و سپید | دل و مویم که بد سپید و سیاه | |||||
ره بسی رفتهام فزون از حد | خر بسی راندهام برون از راه | |||||
هیچ ذکری نگفته بیغفلت | هیچ طاعت نکرده بیاکراه | |||||
ماه خود کردهام سیه به فساد | روز خود کردهام تبه به گناه | |||||
خود چنین ماه چون بود از سال؟ | خود چنین روز کی بود از ماه؟ | |||||
شب سیاه است و چشم من تاریک | ره دراز است و روز من کوتاه | |||||
بیژن عقل با من اندر بند | یوسف روح با من اندر چاه | |||||
هم به دعوی گران ترم از کوه | هم به معنی سبکترم از کاه | |||||
گاه بر نطع شهوتم چون پیل | گاه بر نیل نخوتم چون شاه | |||||
گرگ طبعم به حمله همچون شیر | سگ سرشتم به حیله چون روباه | |||||
دین فروشم به خلق و در قرآن | خوانم: الدین کله لله | |||||
نفس من طالب است دنیا را | چه عجب التفات خر به گیاه | |||||
ای مرقع شعار کرده! چه سود | خرقه ده تو، چو نیست دل یکتاه؟! | |||||
نه فقیری نه صوفی، ار چه بود | کسوتت دلق و مسکنت خانقاه | |||||
نشود پشکلش چو نافهی مشک | ور شتر را تبت بود شبگاه | |||||
کس به افسر نگشت شاه جهان | کس به خرقه نشد ولی اله | |||||
نرسد خر به پایگاه مسیح | ورچه پالان کنندش از دیباه | |||||
نشود جامه باف، اگر گویند | به مثل عنکبوت را جولاه | |||||
لشکر عمر را مدد کم شد | صفدر مرگ عرضه کرد سپاه | |||||
ای بسا تاجدار تخت نشین | که به دست حوادث از ناگاه، | |||||
خیمهی آسمان زرین میخ | بر زمینشان زده است چون خرگاه | |||||
دست ایام میزند گردن | سر بیمغز را برای کلاه | |||||
از سر فعلهای بد برخیز | ای به نیکی فتاده در افواه | |||||
گر چه مردم تو را نکو گویند | بس بود کردهی تو بر تو گواه | |||||
نرهد کس به حیله از دوزخ | ماهی از بحر نگذرد به شناه | |||||
سرخ رویی خوهی به روز شمار | رو به شب چون خروس خیز پگاه | |||||
ناله کن گر چه شب رسید به صبح | توبه کن گر چه روز شد بیگاه | |||||
مرض صد گنه شفا یابد | از سر درد اگر کنی یک آه | |||||
چون ز من بازگیری آب حیات | گر به خاکم نهند، یا رباه!، | |||||
مر زمین را بگو که چون یوسف | او غریب است اکرمی مثواه | |||||
و آن چنان کن که عمر بنده شود | ختم بر لا اله الا الله |