سروده‌های یحیی دولت‌آبادی/صبح

از ویکی‌نبشته
این شعر زمانی در کتاب‌های درسی ایران بوده است.
  از افق، صبحدم سفید دمید آسمان، همچو نقره گشت سفید  
  با شکوه و جلال و جاه رسید پادشاه ستارگان خورشید  
  باز شد دیدگان من از خواب  
  به‌به از آفتاب عالم تاب!  
  شب تاریک رفت و آمد روز به چه روزی! چو بخت من فیروز  
  پادشاه ستارگان امروز از افق سر برون نکرده هنوز  
  باز شد دیدگان من از خواب  
  به‌به از آفتاب عالم تاب!  
  یک طرف نالهٔ خروس سحر از صدای نوازش مادر  
  بانگ الله‌اکبر از یکسر وز سخن‌های دلپذیر پدر  
  باز شد دیدگان من از خواب  
  به‌به از آفتاب عالم تاب!