رباعیهای مهستی گنجوی/رباعی شمارهٔ ۱۸۱
ظاهر
بس خون که بدان دو چشم خونخواره کنی | بس دل که بدان دو زلف آواره کنی | |||||
ایزد به دل تو رحمتی در فکناد | تا چارهٔ عاشقان بیچاره کنی |
بس خون که بدان دو چشم خونخواره کنی | بس دل که بدان دو زلف آواره کنی | |||||
ایزد به دل تو رحمتی در فکناد | تا چارهٔ عاشقان بیچاره کنی |