دیوان شمس/یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش)
  یار نخواهم که بود بدخو و غمخوار و ترش چون لحد و گور مغان تنگ و دل افشار و ترش  
  یار چو آیینه بود دوست چو لوزینه بود ساعت یاری نبود خایف و فرار و ترش  
  هر کی بود عاشق خود پنج نشان دارد بد سخت دل و سست قدم کاهل و بی‌کار و ترش  
  ور چشمش بیش بود هم ترشی بیش کند دان مثل بیشی او سرکه بسیار ترش  
  بس کن شرح ترشان این قدری بهر نشان کی طلبد در دل و جان طبع شکربار ترش