دیوان شمس/چو شب شد جملگان در خواب رفتند
ظاهر
چو شب شد جملگان در خواب رفتند | همه چون ماهیان در آب رفتند | |||||
دو چشم عاشقان بیدار تا روز | همه شب سوی آن محراب رفتند | |||||
چو ایشان را حریف از اندرونست | چه غم دارند اگر اصحاب رفتند | |||||
همه در غصه و در تاب و عشاق | به سوی طرهٔ پرتاب رفتند | |||||
همه اندر غم اسباب و ایشان | قلندروار بیاسباب رفتند | |||||
که یابد گرد ایشان را که ایشان | چو برق و باد سخت اشتاب رفتند | |||||
تو چون دلوی برین دولاب میگرد | که ایشان برتر از دولاب رفتند | |||||
ببین آنها که بند سیم بودند | درون خاک چون سیماب رفتند | |||||
ببین آنها که سیمین بر گزیدند | به روی سرخ چون عناب رفتند |