پرش به محتوا

دیوان شمس/چونک در باغت به زیر سایه طوبیستم

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(چونک در باغت به زیر سایه طوبیستم)
  چونک در باغت به زیر سایه طوبیستم گرم در کار آمدم موقوف مطرب نیستم  
  همچو سایه بر طوافم گرد نور آفتاب گه سجودش می کنم گاهی به سر می ایستم  
  گه درازم گاه کوته همچو سایه پیش نور جمله فرعونم چو هستم چون نیم موسیستم  
  من میان اصبعین حکم حقم چون قلم در کف موسی عصا گاهی و گه افعیستم  
  عشق را اندیشه نبود زانک اندیشه عصاست عقل را باشد عصا یعنی که من اعمیستم  
  روح موقوف اشارت می بنالد هر دمی بر سر ره منتظر موقوف یک آریستم  
  چون از این جا نیستم این جا غریبم من غریب چون در این جا بی‌قرارم آخر از جاییستم