دیوان شمس/چشم تو خواب میرود یا که تو ناز میکنی
ظاهر
چشم تو خواب میرود یا که تو ناز میکنی | نی به خدا که از دغل چشم فراز میکنی | |||||
چشم ببستهای که تا خواب کنی حریف را | چونک بخفت بر زرش دست دراز میکنی | |||||
سلسلهای گشادهای دام ابد نهادهای | بند کی سخت میکنی بند کی باز میکنی | |||||
عاشق بیگناه را بهر ثواب میکشی | بر سر گور کشتگان بانگ نماز میکنی | |||||
گه به مثال ساقیان عقل ز مغز میبری | گه به مثال مطربان نغنغه ساز میکنی | |||||
طبل فراق میزنی نای عراق میزنی | پرده بوسلیک را جفت حجاز میکنی | |||||
جان و دل فقیر را خسته دل اسیر را | از صدقات حسن خود گنج نیاز میکنی | |||||
پرده چرخ میدری جلوه ملک میکنی | تاج شهان همیبری ملک ایاز میکنی | |||||
عشق منی و عشق را صورت شکل کی بود | اینک به صورتی شدی این به مجاز میکنی | |||||
گنج بلا نهایتی سکه کجاست گنج را | صورت سکه گر کنی آن پی گاز میکنی | |||||
غرق غنا شو و خمش شرم بدار چند چند | در کنف غنای او ناله آز میکنی |