دیوان شمس/چشم بگشا جان‌ها بین از بدن بگریخته

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(چشم بگشا جان‌ها بین از بدن بگریخته)
  چشم بگشا جان‌ها بین از بدن بگریخته جان قفص را درشکسته دل ز تن بگریخته  
  صد هزاران عقل‌ها بین جان‌ها پرداخته صد هزاران خویشتن بی‌خویشتن بگریخته  
  گر گریزد صد هزاران جان و دل من فارغم چون درآمد مست و خندان آن ز من بگریخته  
  صد هزاران تشنه ز استسقا بگفته ترک جان صد هزاران بلبل آن سو از چمن بگریخته