دیوان شمس/پیشتر آ روی تو جز نور نیست
ظاهر
پیشتر آ روی تو جز نور نیست | کیست که از عشق تو مخمور نیست | |||||
نی غلطم در طلب جان جان | پیش میا پس به مرو دور نیست | |||||
طلعت خورشید کجا برنتافت | ماه بر کیست که مشهور نیست | |||||
پرده اندیشه جز اندیشه نیست | ترک کن اندیشه که مستور نیست | |||||
ای شکری دور ز وهم مگس | وی عسلی کز تن زنبور نیست | |||||
هر که خورد غصه و غم بعد از این | با رخ چون ماه تو معذور نیست | |||||
هر دل بیعشق اگر پادشاست | جز کفن اطلس و جز گور نیست | |||||
تابش اندیشه هر منکری | مقت خدا بیند اگر کور نیست | |||||
پیر و جوان کو خورد آب حیات | مرگ بر او نافذ و میسور نیست | |||||
پرده حق خواست شدن ماه و خور | عشق شناسید که او حور نیست | |||||
مفخر تبریز تویی شمس دین | گفتن اسرار تو دستور نیست |