دیوان شمس/پرده دیگر مزن جز پرده دلدار ما
ظاهر
پرده دیگر مزن جز پرده دلدار ما | آن هزاران یوسف شیرین شیرین کار ما | |||||
یوسفان را مست کرد و پردههاشان بردرید | غمزه خونی مست آن شه خمار ما | |||||
جان ما همچون سگان کوی او خون خوار شد | آفرینها صد هزاران بر سگ خون خوار ما | |||||
در نوای عشق آن صد نوبهار سرمدی | صد هزاران بلبلان اندر گل و گلزار ما | |||||
دل چو زناری ز عشق آن مسیح عهد بست | لاجرم غیرت برد ایمان بر این زنار ما | |||||
آفتابی نی ز شرق و نی ز غرب از جان بتافت | ذره وار آمد به رقص از وی در و دیوار ما | |||||
چون مثال ذرهایم اندر پی آن آفتاب | رقص باشد همچو ذره روز و شب کردار ما | |||||
عاشقان عشق را بسیار یاریها دهیم | چونک شمس الدین تبریزی کنون شد یار ما |