دیوان شمس/هر کجا بوی خدا میآید
ظاهر
هر کجا بوی خدا میآید | خلق بین بیسر و پا میآید | |||||
زانک جانها همه تشنهست به وی | تشنه را بانگ سقا میآید | |||||
شیرخوار کرمند و نگران | تا که مادر ز کجا میآید | |||||
در فراقند و همه منتظرند | کز کجا وصل و لقا میآید | |||||
از مسلمان و جهود و ترسا | هر سحر بانگ دعا میآید | |||||
خنک آن هوش که در گوش دلش | ز آسمان بانگ صلا میآید | |||||
گوش خود را ز جفا پاک کنید | زانک بانگی ز سما میآید | |||||
گوش آلوده ننوشد آن بانگ | هر سزایی به سزا میآید | |||||
چشم آلوده مکن از خد و خال | کان شهنشاه بقا میآید | |||||
ور شد آلوده به اشکش میشوی | زانک از آن اشک دوا میآید | |||||
کاروان شکر از مصر رسید | شرفه گام و درا میآید | |||||
هین خمش کز پی باقی غزل | شاه گوینده ما میآید |