دیوان شمس/مست شدی عاقبت آمدی اندر میان
ظاهر
مست شدی عاقبت آمدی اندر میان | مست ز خود میشوی کیست دگر در جهان | |||||
عاقبت امر رست مرغ فلک از قفص | عاقبت امر جست تیر مراد از کمان | |||||
چند زنیم ای کریم طبل تو زیر گلیم | چند کنیم ای ندیم مستی خود را نهان | |||||
بازرسید از الست کار برون شد ز دست | فاش بود فاش مست خاصه ز بوی دهان | |||||
دارد طامات ما بوی خرابات ما | هست شرابات ما از کف شاهنشهان | |||||
جمله اجزای خاک روح شد و جان پاک | عالم خاکش مخوان مایه اکسیر خوان | |||||
تو کمری ما میان یا تو میان ما کمر | گر کمری گر میان بیتو مبا گر میان | |||||
گاه به دزدی درآ کیسه دل را ببر | گاه مرا دزد گیر گو که منم پاسبان | |||||
گه بربا همچون گرگ بره درویش را | گه سگ بر من گمار های کنان چون شبان | |||||
چون تو ندیدهست کس کس تویی ای جان و بس | نادره ای در جهان اسب وفا درجهان | |||||
گر چه جهان است عشق جان و جهان است عشق | گر چه نهان است یار هست سر سر نهان | |||||
چشم تو با چشم من گفت چه مطمع کسی | هم بخوری قند ما هم ببری ارمغان | |||||
هر تن و هر جان که هست خاک تو بودهست مست | غافلشان کردهای زان هوس بینشان | |||||
باز چو ناگه کنی سلسله جنبانیی | شور برآرد به کبر از جهت امتحان | |||||
کافر و ممن مگو فاسق و محسن مجو | جمله خراب تواند بر همه افسون بخوان | |||||
کیست که مست تو نیست عشوه پرست تو نیست | مهره دست تو نیست دست کرم برفشان | |||||
سختتر از کوه چیست چونک به تو بنگریست | زنده شد از عشق زیست شهره شد اندر زمان |