دیوان شمس/مست توام نه از می و نه از کوکنار
ظاهر
مست توام نه از می و نه از کوکنار | وقت کنارست بیا گو کنار | |||||
برجه مستانه کناری بگیر | چون شجر و باد به وقت بهار | |||||
شاخ تر از باد کناری چو یافت | رقص درآمد چو من بیقرار | |||||
این خبر افتاد به خوبان غیب | تا برسیدند هزاران نگار | |||||
لاله رخ افروخته از که رسید | سنبله پا به گل از مرغزار | |||||
سوسن با تیغ و سمن با سپر | سبزه پیادست و گل تر سوار | |||||
فندق و خشخاش به دست آمده | نعنع و حلبو به لب جویبار | |||||
جدول هر گونه حویجی جدا | تا مددی یابد از یار یار | |||||
کرده دکانها همه حلواییان | پرشکر و فستق از بهر کار | |||||
میوه فروشان همه با طبلها | بر سر هر پشته فشانده ثمار | |||||
لیک ز گل گوی که همرنگ اوست | جمله ز بو گو که پریست یار | |||||
بلبل و قمری و دو صد نوع مرغ | جانب باغ آمده قادم یزار | |||||
میزندم نرگس چشمک خموش | خطبه مرغان چمن گوش دار |