دیوان شمس/مثل ذره روزن همگان گشته هوایی
ظاهر
مثل ذره روزن همگان گشته هوایی | که تو خورشیدشمایل به سر بام برآیی | |||||
همه ذرات پریشان ز تو کالیوه و شادان | همه دستک زن و گویان که تو در خانه مایی | |||||
همه در نور نهفته همه در لطف تو خفته | غلط انداز بگفته که خدایا تو کجایی | |||||
همه همخوابه رحمت همه پرورده نعمت | همه شه زاده دولت شده در لبس گدایی | |||||
چو من این وصل بدیدم همه آفاق دویدم | طلبیدم نشنیدم که چه بد نام جدایی | |||||
مگر این نام نقیبی بود از رشک رقیبی | چه رقیبی چه نقیبی همه مکر است و دغایی | |||||
بجز از روح بقایی بجز از خوب لقایی | مده از جهل گوایی هله تا ژاژ نخایی |