دیوان شمس/ما همه از الست همدستیم

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(ما همه از الست همدستیم)
  ما همه از الست همدستیم عاقبت شکر بازپیوستیم  
  ما همه همدلیم و همراهیم جمله از یک شراب سرمستیم  
  ما ز کونین عشق بگزیدیم جز که آن عشق هیچ نپرستیم  
  چند تلخی کشید جان ز فراق عاقبت از فراق وارستیم  
  آفتابی درآمد از روزن کرد ما را بلند اگر پستیم  
  آفتابا مکش ز ما دامن نی که بر دامن تو بنشستیم  
  از شعاع تو است اگر لعلیم از تو هستیم ما اگر هستیم  
  پیش تو ذره وار رقصانیم از هوای تو بند بشکستیم