دیوان شمس/فیما تری فیما تری یا من یری و لا یری
ظاهر
فیما تری فیما تری یا من یری و لا یری | العیش فی اکنافنا و الموت فی ارکاننا | |||||
ان تدننا طوبی لنا ان تحفنا یا ویلنا | یا نور ض ناظرا یا خاطرا مخاطرا | |||||
ندعوک ربا حاضرا من قلبنا تفاخرا | فکن لنا فی ذلنا برا کریما غافرا | |||||
من میروم توکلی در این ره و در این سرا | اگر نوالهای رسد نیمی مرا نیمی تو را | |||||
خود کی رود کشتی در او که او تهی بیرون رود | کیل گهر همیرسد بر مشتری و مشترا | |||||
کیل گهر همیرسد قرص قمر همیرسد | نور بصر همیرسد اندکترین چیزها | |||||
خوش اندرآ در انجمن جز بر شکر لگد مزن | جز بر قرابیها مزن جر بر بتان جان فزا |