پرش به محتوا

دیوان شمس/فیما تری فیما تری یا من یری و لا یری

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(فیما تری فیما تری یا من یری و لا یری)
  فیما تری فیما تری یا من یری و لا یری العیش فی اکنافنا و الموت فی ارکاننا  
  ان تدننا طوبی لنا ان تحفنا یا ویلنا یا نور ض ناظرا یا خاطرا مخاطرا  
  ندعوک ربا حاضرا من قلبنا تفاخرا فکن لنا فی ذلنا برا کریما غافرا  
  من می‌روم توکلی در این ره و در این سرا اگر نواله‌ای رسد نیمی مرا نیمی تو را  
  خود کی رود کشتی در او که او تهی بیرون رود کیل گهر همی‌رسد بر مشتری و مشترا  
  کیل گهر همی‌رسد قرص قمر همی‌رسد نور بصر همی‌رسد اندکترین چیزها  
  خوش اندرآ در انجمن جز بر شکر لگد مزن جز بر قرابی‌ها مزن جر بر بتان جان فزا