دیوان شمس/فارغم گر گشت دل آوارهای
ظاهر
فارغم گر گشت دل آوارهای | از جهان تا کم بود غمخوارهای | |||||
آفتاب عشق تو تابنده باد | تا بریزد هر کجا استارهای | |||||
آفتابی کو به کوه طور تافت | پاره گشت و لعل شد هر پارهای | |||||
تابشش بر چادر مریم رسید | طفل گویا گشت در گهوارهای | |||||
هر کی او منکر شود خورشید را | کور اصلی را نباشد چارهای | |||||
چون عصای عشق او بر دل بزد | صد هزاران چشمه بین از خارهای | |||||
چشم بد گر چه که آن چشم من است | دور بادا از چنین رخسارهای | |||||
صد دکان مکر در بازار عشق | این چنین در بست از مکارهای | |||||
شمس تبریزی به پیش چشم تو | حلقه حلقه هر کجا سحارهای |