دیوان شمس/عاشقان را جست و جو از خویش نیست

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(عاشقان را جست و جو از خویش نیست)
  عاشقان را جست و جو از خویش نیست در جهان جوینده جز او بیش نیست  
  این جهان و آن جهان یک گوهر است در حقیقت کفر و دین و کیش نیست  
  ای دمت عیسی دم از دوری مزن من غلام آن که دوراندیش نیست  
  گر بگویی پس روم نی پس مرو ور بگویی پیش نی ره پیش نیست  
  دست بگشا دامن خود را بگیر مرهم این ریش جز این ریش نیست  
  جزو درویشند جمله نیک و بد هر کی نبود او چنین درویش نیست  
  هر که از جا رفت جای او دل‌ست همچو دل اندر جهان جاییش نیست