دیوان شمس/صوفیان در دمی دو عید کنند
ظاهر
صوفیان در دمی دو عید کنند | عنکبوتان مگس قدید کنند | |||||
شمعها میزنند خورشیدند | تا که ظلمات را شهید کنند | |||||
باز هر ذره شد چو نفخه صور | تا شهید تو را سعید کنند | |||||
چرخ کهنه به گردشان گردد | تا کهنههاش را جدید کنند | |||||
رغم آن حاسدان که میخواهند | تا قریب تو را بعید کنند | |||||
حاسدان را هم از حسد بخرند | همه را طالب و مرید کنند | |||||
کیمیای سعادت همهاند | در همه فعل خود بدید کنند | |||||
کیمیایی کنند همه افلاک | لیک در مدتی مدید کنند | |||||
وان هم از ماه غیب دزدیدند | که گهی پاک و گه پلید کنند | |||||
خنک آن دم که جمله اجزا را | بی ز ترکیبها وحید کنند | |||||
بس کن این و سر تنور ببند | تا که نانهات را ثرید کنند |