دیوان شمس/شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی)
  شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی به میان سرو و سوسن گل خوش عذار باشی  
  به طرب هزار چندان که بوند عیش مندان به میان باغ خندان مثل انار باشی  
  نشوی چو خارهایی که خلند دست و پا را به مثال نیشکرها که شکرنثار باشی  
  به مثال آفتابی که شهیر شد به بخشش به میان پاکبازان به عطا مشار باشی  
  هله بس که تا شهنشه بگشاید و بگوید چو خمش کنی نگویی و در انتظار باشی