دیوان شمس/سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد
ظاهر
سیبکی نیم سرخ و نیمی زرد | از گل و زعفران حکایت کرد | |||||
چون جدا گشت عاشق از معشوق | برد معشوق ناز و عاشق درد | |||||
این دو رنگ مخالف از یک هجر | بر رخ هر دو عشق پیدا کرد | |||||
رخ معشوق زرد لایق نیست | سرخی و فربهی عاشق سرد | |||||
چونک معشوق ناز آغازید | ناز کش عاشقا مگیر نبرد | |||||
انا کالشوک سیدی کالورد | فهما اثنان فی الحقیقه فرد | |||||
انه الشمس اننی کالظل | منه حر البقا و منی البرد | |||||
ان جالوت بارز الطالوت | ان داوود قدروا فی السرد | |||||
دل ز تن زاد لیک شاه تنست | همچنانک بزاید از زن مرد | |||||
باز در دل یکی دلیست نهان | چون سواری نهان شده در گرد | |||||
جنبش گرد از سوار بود | اوست کاین گرد را به رقص آورد | |||||
نیست شطرنج تا تو فکر کنی | با توکل بریز مهره چو نرد | |||||
شمس تبریز آفتاب دلست | میوههای دل آن تفش پرورد |