دیوان شمس/ساقی زان می که میچریدند
ظاهر
ساقی زان می که میچریدند | بفزای که یارکان رسیدند | |||||
مهمان بفزود می بیفزا | زان خنب که اولیا چشیدند | |||||
زان می که ز بوش جمله ابدال | در خلق پدید و ناپدیدند | |||||
ای ساقی خوب شکرلله | کان روی نکوت را بدیدند | |||||
ای آتش رخت سوز عشاق | در عشق تو رختها کشیدند | |||||
ای پرده فروکشیده بنگر | کز عشق چه پردهها دریدند |