دیوان شمس/روزی خوشست رویت از نور روز خوشتر
ظاهر
روزی خوشست رویت از نور روز خوشتر | باده نکوست لیکن ساقی ز می نکوتر | |||||
هر بستهای که باشد امروز برگشاید | دل در مراد پیچد چون باز در کبوتر | |||||
هر بیدلی ز دلبر انصاف خود بیابد | هر تشنهای نشیند بر آب حوض کوثر | |||||
هر دم دهد بت من نو ساغری به ساقی | کامروز بزم عامست این را به عاشقان بر | |||||
یک ساغر لطیفی کز غایت لطیفی | گویی همه شرابست خود نیست هیچ ساغر |