دیوان شمس/رسم نو بین که شهریار نهاد
ظاهر
رسم نو بین که شهریار نهاد | قبله مان سوی شهر یار نهاد | |||||
نقد عشاق را عیار نبود | او ز کان کرم عیار نهاد | |||||
گل صدبرگ برگ عیش بساخت | روی سوی بنفشه زار نهاد | |||||
هر که را چون بنفشه دید دوتا | کرد یکتا و در شمار نهاد | |||||
بی دلان را چو دل گرفت به بر | سرکشان را چو سر خمار نهاد | |||||
منتظر باش و چشم بر در دار | کو نظر را در انتظار نهاد | |||||
غم او را کنار گیر که غم | روی بر روی غمگسار نهاد | |||||
کس چه داند که گلشن رخ او | بر دل بیدلم چه خار نهاد | |||||
از دل بیدلم قرار مجوی | کاندر او درد بیقرار نهاد | |||||
آهوان صید چشم او گشتند | چونک رو جانب شکار نهاد | |||||
آن زره موی در کمان ز کمین | تیرهای زره گذار نهاد | |||||
خویشتن را چو در کنار گرفت | خلق را دور و برکنار نهاد | |||||
رحمتش آه عاشقان بشنید | آهشان را بس اعتبار نهاد | |||||
در عنایات خویششان بکشید | جرمشان را به جای کار نهاد | |||||
نور عشاق شمس تبریزی | نور در دیده شمس وار نهاد |