دیوان شمس/در طریقت دو صد کمین دارم
ظاهر
در طریقت دو صد کمین دارم | لیک صد چشم خرده بین دارم | |||||
این نشانها که بر رخم پیداست | دانک از شاه همنشین دارم | |||||
آن یکی گنج کز جهان بیش است | در دل و جان خود دفین دارم | |||||
ظلمت شک جای من بادا | گر از آن رو سر یقین دارم | |||||
من نهانی ز جبرئیل امین | جبرئیل دگر امین دارم | |||||
نقش چین مر مرا چه کار آید | چونک بر رخ ز عشق چین دارم | |||||
اسپ اقبال را ببرم پی | زانک بر پشت عشق زین دارم | |||||
پای دار است جان من در عشق | چونک پاهای آهنین دارم | |||||
از دمم بوی باغ می آید | کز درون باغ و یاسمین دارم | |||||
از فرح پایم از زمین دور است | چونک در لامکان زمین دارم | |||||
رو به تبریز شرح این بطلب | زانک من این ز شمس دین دارم |