دیوان شمس/در این خانه کژی ای دل گهی راست
ظاهر
در این خانه کژی ای دل گهی راست | برون رو هی که خانه خانه ماست | |||||
چو بادی تو گهی گرم و گهی سرد | رو آن جا که نه گرما و نه سرماست | |||||
تو خواهی که مرا مستور داری | منم روز و همیشه روز رسواست | |||||
تو میرابی که بر جو حکم داری | به جو اندرنگنجد جان که دریاست | |||||
تو پر و بال داری مرغ واری | به پر و بال مردان را چه پرواست | |||||
نجس در جوی ما آب زلالست | مگس بر دوغ ما بازست و عنقاست | |||||
صلا ای آفتاب لامکانی | که ذره ذره از تابش ثریاست | |||||
بحمدالله به عشق او بجستیم | از این تنگی که محراب و چلیپاست | |||||
دهل برگیر و در بازار میرو | ندا میکن که یوسف خوب سیماست | |||||
دریدم پرده ناموس و سالوس | که جان من ز جان خویش برخاست |