دیوان شمس/خنده از لطفت حکایت میکند
ظاهر
خنده از لطفت حکایت میکند | ناله از قهرت شکایت میکند | |||||
این دو پیغام مخالف در جهان | از یکی دلبر روایت میکند | |||||
غافلی را لطف بفریبد چنان | قهر نندیشد جنایت میکند | |||||
وان یکی را قهر نومیدی دهد | یأس کلی را رعایت میکند | |||||
عشق مانند شفیعی مشفقی | این دو گمره را حمایت میکند | |||||
شکرها داریم زین عشق ای خدا | لطفهای بینهایت میکند | |||||
هر چه ما در شکر تقصیری کنیم | عشق کفران را کفایت میکند | |||||
کوثر است این عشق یا آب حیات | عمر را بیحد و غایت میکند | |||||
در میان مجرم و حق چون رسول | بس دوادو بس سعایت میکند | |||||
بس کن آیت آیت این را برمخوان | عشق خود تفسیر آیت میکند |