دیوان شمس/جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو
ظاهر
جان و سر تو ای پسر نیست کسی به پای تو | آینه بین به خود نگر کیست دگر ورای تو | |||||
بوسه بده به روی خود راز بگو به گوش خود | هم تو ببین جمال خود هم تو بگو ثنای تو | |||||
نیست مجاز راز تو نیست گزاف ناز تو | راز برای گوش تو ناز تو هم برای تو | |||||
خیز ز پیشم ای خرد تا برهم ز نیک و بد | خیز دلا تو نیز هم تا نکنم سزای تو | |||||
هم پدری و هم پسر هم تو نیی و هم شکر | کیست کسی بگو دگر کیست کسی به جای تو | |||||
بسته لب تو برگشا چیست عقیق بیبها | کان عقیق هم تویی من چه دهم بهای تو | |||||
سایه توست ای پسر هر چه برست ای پسر | سایه فکند ای پسر در دو جهان همای تو |