دیوان شمس/جانا نخست ما را مرد مدام گردان
ظاهر
جانا نخست ما را مرد مدام گردان | وآنگه مدام درده ما را مدام گردان | |||||
از ما و خدمت ما چیزی نیاید ای جان | هم تو بنا نهادی هم تو تمام گردان | |||||
دارالسلام ما را دارالملام کردی | دارالملام ما را دارالسلام گردان | |||||
این راه بینهایت گر دور و گر دراز است | از فضل بینهایت بر ما دو گام گردان | |||||
ما را اسیر کردی اماره را امیری | ما را امیر گردان او را غلام گردان | |||||
انعام عام خود را کردی نصیب خاصان | انعام خاص خود را امروز عام گردان | |||||
هر ذره را ز فضلت خورشیدییی دگر ده | خورشید فضل خود را بر جمله رام گردان | |||||
در کام ما دعا را چون شهد و شیر خوش کن | و آن را که گوید آمین هم دوستکام گردان |