دیوان شمس/توبه سفر گیرد با پای لنگ
ظاهر
توبه سفر گیرد با پای لنگ | صبر فروافتد در چاه تنگ | |||||
جز من و ساقی بنماند کسی | چون کند آن چنگ ترنگاترنگ | |||||
عقل چو این دید برون جست و رفت | با دل دیوانه که کردست جنگ | |||||
صدر خرابات کسی را بود | کو رهد از صدر و ز نام و ز ننگ | |||||
هر کی ز اندیشه دلارام ساخت | کشتی برساخت ز پشت نهنگ | |||||
و آنک در اندیشه یک جو زر است | او خر پالان بود و پالهنگ | |||||
یار منی زود فروجه ز خر | خر بفروش و برهان بیدرنگ | |||||
کون خری دنب خری گیر و رو | رو که کلیدی نبود در مدنگ | |||||
راز مگو پیش خران ای مسیح | باده ستان از کف ساقی شنگ |