پرش به محتوا

دیوان شمس/تا چند تو پس روی به پیش آ

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(تا چند تو پس روی به پیش آ)
  تا چند تو پس روی به پیش آ در کفر مرو به سوی کیش آ  
  در نیش تو نوش بین به نیش آ آخر تو به اصل اصل خویش آ  
  هر چند به صورت از زمینی پس رشته گوهر یقینی  
  بر مخزن نور حق امینی آخر تو به اصل اصل خویش آ  
  خود را چو به بیخودی ببستی می‌دانک تو از خودی برستی  
  وز بند هزار دام جستی آخر تو به اصل اصل خویش آ  
  از پشت خلیفه‌ای بزادی چشمی به جهان دون گشادی  
  آوه که بدین قدر تو شادی آخر تو به اصل اصل خویش آ  
  هر چند طلسم این جهانی در باطن خویشتن تو کانی  
  بگشای دو دیده نهانی آخر تو به اصل اصل خویش آ  
  چون زاده پرتو جلالی وز طالع سعد نیک فالی  
  از هر عدمی تو چند نالی آخر تو به اصل اصل خویش آ  
  لعلی به میان سنگ خارا تا چند غلط دهی تو ما را  
  در چشم تو ظاهرست یارا آخر تو به اصل اصل خویش آ  
  چون از بر یار سرکش آیی سرمست و لطیف و دلکش آیی  
  با چشم خوش و پرآتش آیی آخر تو به اصل اصل خویش آ  
  در پیش تو داشت جام باقی شمس تبریز شاه و ساقی  
  سبحان الله زهی رواقی آخر تو به اصل اصل خویش آ