دیوان شمس/با هر کی تو درسازی میدانک نیاسایی
ظاهر
با هر کی تو درسازی میدانک نیاسایی | زیر و زبرت دارم زیرا که تو از مایی | |||||
تا تو نشوی رسوا آن سر نشود پیدا | کان جام نیاشامد جز عاشق رسوایی | |||||
بردار صراحی را بگذار صلاحی را | آن جام مباحی را درکش که بیاسایی | |||||
در حلقه آن مستان در لاله و در بستان | امروز قدح بستان ای عاشق فردایی | |||||
بر رسم زبردستی میکن تو چنین مستی | تا بگذری از هستی ای سخره هرجایی | |||||
سرفتنه اوباشی همخرقه قلاشی | در مصر نمیباشی تا جمله شکرخایی | |||||
شمس الحق تبریزی جان را چه شکر ریزی | جز با تو نیارامد جانهای مصفایی |