دیوان شمس/باد بین اندر سرم از بادهای
ظاهر
باد بین اندر سرم از بادهای | نوش کردم از کف شه زادهای | |||||
جان چو اندر باده او غوطه خورد | بر سر آمد تابناکی سادهای | |||||
چشم جان میدید نقشی بوالعجب | هر طرف زیبا نگاری شادهای | |||||
هر دو گامی مست عشقی خفتهای | بر سر او ساقی استادهای | |||||
زان هوس شد پای دلها بستهای | زان طرب شد پر جان بگشادهای | |||||
نوش نوش مستیان بر عرش رفت | تا گرو شد زهد را سجادهای | |||||
شمس تبریزی سر این دولت است | در نهان او دولتی آمادهای |