دیوان شمس/ای یار شگرف در همه کار
ظاهر
ای یار شگرف در همه کار | عیاره و عاشق تو عیار | |||||
تو روز قیامتی که از تو | زیر و زبرست شهر و بازار | |||||
من زاری عاشقان چه گویم | ای معشوقان ز عشق تو زار | |||||
در روز اجل چو من بمیرم | در گور مکن مرا نگهدار | |||||
ور میخواهی که زنده گردیم | ما را به نسیم وصل بسپار | |||||
آخر تو کجا و ما کجاییم | ای بیتو حیات و عیش بیکار | |||||
از من رگ جان بریده بادا | گر بیتو رگیم هست هشیار | |||||
اندر ره تو دو صد کمین بود | نزدیک نمود راه و هموار | |||||
از گلشن روی تو شدم مست | بنهادم مست پای بر خار | |||||
رفتم سوی دانه تو چون مرغ | پرخون دیدم جناح و منقار | |||||
این طرفه که خوشترست زخمت | از هر دانه که دارد انبار | |||||
ای بیتو حرام زندگانی | ای بیتو نگشته بخت بیدار | |||||
خود بخت تویی و زندگی تو | باقی نامی و لاف و آزار | |||||
ای کرده ز دل مرا فراموش | آخر چه شود مرا به یاد آر | |||||
یک بار چو رفت آب در جوی | کی گردد چرخ طمع یک بار | |||||
خامش که ستیزه میفزاید | آن خواجه عشق را ز گفتار |