دیوان شمس/ای کز تو همه جفا وفا شد
ظاهر
ای کز تو همه جفا وفا شد | آن عهد و وفای تو کجا شد | |||||
با روی تو سور شد عزاها | بی روی تو سورها عزا شد | |||||
شد بیقدمت سرا خرابه | باز از تو خرابهها سرا شد | |||||
از دعوت تو فنا شود هست | وز هجر تو هستها فنا شد | |||||
ای کشته مرا به جرم آنک | از من راضی به جان چرا شد | |||||
آن تخم عطای تست در جان | کو را کف دست باسخا شد | |||||
اعنات مهیجست جان را | ور نی ز چه روی جان گدا شد | |||||
گر عاشق داد نیست جودت | پس جان ز چه عاشق دعا شد | |||||
زد پرتو ساقییت بر ابر | کز عکس تو ابرها سقا شد | |||||
زد عکس صبوری تو بر کوه | تسکین زمین و متکا شد | |||||
زد عکس بلندی تو بر چرخ | معنی تو صورت سما شد | |||||
از حسن تو خاک هم خبر یافت | شد یوسف خوب و دلربا شد | |||||
از گفت بدار چنگ کز وی | بی گفت تو فهم بانوا شد |