دیوان شمس/ای مطرب این غزل گو کی یار توبه کردم
ظاهر
ای مطرب این غزل گو کی یار توبه کردم | از هر گلی بریدم وز خار توبه کردم | |||||
گه مست کار بودم گه در خمار بودم | زان کار دست شستم زین کار توبه کردم | |||||
در جرم توبه کردن بودیم تا به گردن | از توبههای کرده این بار توبه کردم | |||||
ای می فروش این ده ساغر به دست من ده | من ننگ را شکستم وز عار توبه کردم | |||||
مانند مست صرعم بیرون ز چار طبعم | از گرم و سرد و خشکی هر چار توبه کردم | |||||
ای مطرب الله الله می بیرهم تو بر ره | بردار چنگ می زن بر تار توبه کردم | |||||
ز اندیشههای چاره دل بود پاره پاره | بیچارگی است چاره ناچار توبه کردم | |||||
بنمای روی مه را خوش کن شب سیه را | کز ذوق آن گنه را بسیار توبه کردم | |||||
گفتم که وقت توبهست شوریدهای مرا گفت | من تایب قدیمم من پار توبه کردم | |||||
بهر صلاح دین را محروسه یقین را | منکر به عشق گوید ز انکار توبه کردم |