دیوان شمس/ای در غم تو به سوز و یارب

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(ای در غم تو به سوز و یارب)
  ای در غم تو به سوز و یارب بگریسته آسمان همه شب  
  گر چرخ بگرید و بخندد آن جذبه خاک باشد اغلب  
  از بس که بریخت اشک بر خاک شد خاک ز اشک او مطیب  
  از گریه آسمان درآمد صد باغ به خنده مذهب  
  من بودم و چرخ دوش گریان او را و مرا یکی‌ست مذهب  
  از گریه آسمان چه روید گل‌ها و بنفشه مرطب  
  وز گریه عاشقان چه روید صد مهر درون آن شکرلب  
  آن چشم به گریه می‌فشارد تا بفشارد نگار غبغب  
  این گریه ابر و خنده خاک از بهر من و تو شد مرکب  
  وین گریه ما و خنده ما از بهر نتیجه شد مرتب  
  خاموش کن و نظاره می‌کن اندر طلب جهان و مطلب