دیوان شمس/ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا
ظاهر
ای بنده بازگرد به درگاه ما بیا | بشنو ز آسمانها حی علی الصلا | |||||
درهای گلستان ز پی تو گشادهایم | در خارزار چند دوی ای برهنه پا | |||||
جان را من آفریدم و دردیش دادهام | آن کس که درد داده همو سازدش دوا | |||||
قدی چو سرو خواهی در باغ عشق رو | کاین چرخ کوژپشت کند قد تو دوتا | |||||
باغی که برگ و شاخش گویا و زندهاند | باغی که جان ندارد آن نیست جان فزا | |||||
ای زنده زاده چونی از گند مردگان | خود تاسه می نگیرد از این مردگان تو را | |||||
هر دو جهان پر است ز حی حیات بخش | با جان پنج روزه قناعت مکن ز ما | |||||
جانها شمار ذره معلق همیزنند | هر یک چو آفتاب در افلاک کبریا | |||||
ایشان چو ما ز اول خفاش بودهاند | خفاش شمس گشت از آن بخشش و عطا |