دیوان شمس/ای برادر عاشقی را درد باید درد کو

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(ای برادر عاشقی را درد باید درد کو)
  ای برادر عاشقی را درد باید درد کو صابری و صادقی را مرد باید مرد کو  
  چند از این ذکر فسرده چند از این فکر زمن نعره‌های آتشین و چهره‌های زرد کو  
  کیمیا و زر نمی‌جویم مس قابل کجاست گرم رو را خود کی یابد نیم گرمی سرد کو