دیوان شمس/ای آینه فقیری جانی و چیز دیگر
ظاهر
ای آینه فقیری جانی و چیز دیگر | وی آنک در ضمیری آنی و چیز دیگر | |||||
اسرار آسمان را اندیشه و نهان را | احوال این و آن را دانی و چیز دیگر | |||||
تاریخ برگذشته بر انسی و فرشته | خطهای نانبشته خوانی و چیز دیگر | |||||
از غیب حصهها را بدهی به مستحقان | وز سینه غصهها را رانی و چیز دیگر |