دیوان شمس/اندک اندک جمع مستان می‌رسند

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(اندک اندک جمع مستان می‌رسند)
  اندک اندک جمع مستان می‌رسند اندک اندک می پرستان می‌رسند  
  دلنوازان نازنازان در ره اند گلعذاران از گلستان می‌رسند  
  اندک اندک زین جهان هست و نیست نیستان رفتند و هستان می‌رسند  
  جمله دامن‌های پر زر همچو کان از برای تنگدستان می‌رسند  
  لاغران خسته از مرعای عشق فربهان و تندرستان می‌رسند  
  جان پاکان چون شعاع آفتاب از چنان بالا به پستان می‌رسند  
  خرم آن باغی که بهر مریمان میوه‌های نو زمستان می‌رسند  
  اصلشان لطفست و هم واگشت لطف هم ز بستان سوی بستان می‌رسند