دیوان شمس/امروز من و باده و آن یار پری زاده

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(امروز من و باده و آن یار پری زاده)
  امروز من و باده و آن یار پری زاده احسنت زهی خرم شاباش زهی باده  
  بازیم یکی عشقی در زیر گلیمی به بر حلقه هر جمعی بر رسته هر جاده  
  این حلقه زرین را در گوش درآویزم یعنی که از این خدمت آزادم و آزاده  
  عشق من و روی تو از عهد قدم بوده‌ست روی من از اول بد بر روی تو بنهاده