دیوان شمس/امروز روز شادی و امسال سال گل
ظاهر
امروز روز شادی و امسال سال گل | نیکوست حال ما که نکو باد حال گل | |||||
گل را مدد رسید ز گلزار روی دوست | تا چشم ما نبیند دیگر زوال گل | |||||
مستست چشم نرگس و خندان دهان باغ | از کر و فر و رونق و لطف و کمال گل | |||||
سوسن زبان گشاده و گفته به گوش سرو | اسرار عشق بلبل و حسن خصال گل | |||||
جامه دران رسید گل از بهر داد ما | زان میدریم جامه به بوی وصال گل | |||||
گل آن جهانیست نگنجد در این جهان | در عالم خیال چه گنجد خیال گل | |||||
گل کیست قاصدیست ز بستان عقل و جان | گل چیست رقعه ایست ز جاه و جمال گل | |||||
گیریم دامن گل و همراه گل شویم | رقصان همیرویم به اصل و نهال گل | |||||
اصل و نهال گل عرق لطف مصطفاست | زان صدر بدر گردد آن جا هلال گل | |||||
زنده کنند و باز پر و بال نو دهند | هر چند برکنید شما پر و بال گل | |||||
مانند چار مرغ خلیل از پی فنا | در دعوت بهار ببین امتثال گل | |||||
خاموش باش و لب مگشا خواجه غنچه وار | میخند زیر لب تو به زیر ظلال گل |