دیوان شمس/الا ای روی تو صد ماه و مهتاب
ظاهر
الا ای روی تو صد ماه و مهتاب | مگو شب گشت و بیگه گشت بشتاب | |||||
مرا در سایهات ای کعبه جان | به هر مسجد ز خورشیدست محراب | |||||
غلط گفتم که اندر مسجد ما | برون در بود خورشید بواب | |||||
از این هفت آسیا ما نان نجوییم | ننوشیم آب ما زین سبز دولاب | |||||
مسبب اوست اسباب جهان را | چه باشد تار و پود لاف اسباب | |||||
ز مستی در هزاران چه فتادیم | برون مان میکشد عشقش به قلاب | |||||
چه رونق دارد از مجلس جان | زهی چشم و چراغ جان اصحاب | |||||
بخندد باغ دل زان سرو مقبل | بجوشد خون ما زین شاخ عناب | |||||
فتوح اندر فتوح اندر فتوحی | توی مفتاح و حق مفتاح ابواب | |||||
ز نفط انداز عشق آتشینت | زمین و آسمان لرزان چو سیماب | |||||
بر مستانش آید می به دعوی | خلق گردد برانندش به مضراب | |||||
خمش کن ختم کن ای دل چو دیدی | که آن خوبی نمیگنجد در القاب |