دیوان شمس/آتش افکند در جهان جمشید

از ویکی‌نبشته
دیوان شمس (غزلیات) از مولوی
(آتش افکند در جهان جمشید)
  آتش افکند در جهان جمشید از پس چار پرده چون خورشید  
  خنک او را که شد برهنه ز بود وای آن را که جست سایه بید  
  دل سپیدست و عشق را رو سرخ زان سپیدی که نیست سرخ و سپید  
  عشق ایمن ولایتیست چنانک ترس را نیست اندر او امید  
  هر حیاتی که یک دمش عمرست چون برآید ز عشق شد جاوید  
  یک عروسیست بر فلک که مپرس ور بپرسی بپرس از ناهید  
  زین عروسی خبر نداشت کسی آمدند انبیا به رسم نوید  
  شمس تبریز خسرو عهدست خسروان را هله به جان بخرید